بازگشت دوباره انسان به آیین ها
به گزارش مجله جهانگیر، محمدرضا یوسفی با آنالیز آیین های ملی در آثار ادبی کلاسیک و فولکلور و نیز ادبیات معاصر، از جدایی طبیعت و انسان در دوران مدرنیسم می گوید و بیان می نماید: انسان دارد تبارشناسی خود را بازخوانی می نماید و خود به خود دوباره به سمت آیین ها می رود.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت وگو با خبرنگاران درباره صندلی سنت ها و آیین های ایرانی در ادبیات کودک و نوجوان در سال های اخیر اظهار کرد: بخشی از این مسئله، آیین هایی مثل سنت چهارشنبه سوری و عید نوروز است که در فرهنگ و فولکلور ما ریشه دارد و در عرصه فرهنگی وسیعی به صورت داستان، نمایشنامه و رمان برای بچه ها و حتی بزرگسالان کار شده است. همچنین وقتی به سراغ ادبیات بومی و نیز ادبیات رمانتیک می رویم، این گونه آثار را زیاد می بینیم.
او اضافه نمود: مثلا خانم روانی پور در اهل غرق خودبه خود به سراغ سنت و آیین مردم جنوب می رود یا غلامحسین ساعدی که به سراغ آیین های مردم خطه آذربایجان می رود. در واقع این موضوع هم در حوزه بزرگسال و هم در حوزه کودک و نوجوان زیاد رخ داده است. مثلا بازنویسی متل ها و قصه های فولکلوریک برای بچه ها به فراوانی وجود دارد. فکر نمی کنم ناشر جدی ای باشد که یک فایل فولکلوریک نداشته باشد.
یوسفی در ادامه به گرته برداری از آیین سوگ سیاوش در رمان سووشون سیمین دانشور اشاره و اعلام کرد: برخی از آیین های ما به این شکل به داستان ها رسیده اند، مثلا آیین نوروز نیز به داستان جمشید و نوروز رسیده است. این ها شکل کلاسیک و فولکلور آیین ها در ادبیات است، در ادبیات معاصر هم در اشکال گوناگونی تجلی پیدا نموده اند، مثلا من در برخی آثارم از بخشی از این آیین ها به صورت مستقیم و غیرمستقیم متاثرم.
این نویسنده با بیان این که در حوزه کودک، متل ها الگو قرار می گیرند، گفت: ما شاعران و نویسندگان گوناگونی داریم که از متل های انگشتی برداشتی به روز نموده اند و برای بچه ها متل های معاصر سروده اند، برخی از این متل ها چون بافت داستانی و دراماتیک دارند، می توان از آن ها برای نوشتن داستان یا رمان استفاده کرد، مثلا من دویدم و دویدم را به شکل رمان نوشته ام، البته دویدم و دویدم بیشتر قصه است تا متل، اما وجوه مشترکی دارد؛ یعنی وقتی برای بچه ها خوانده می شود بیشتر جذب آوای آن می شوند.
محمدرضا یوسفی همچنین با اشاره به گرته برداری از آیین های زمستانی و آیین های مربوط به کشت و برداشت در ادبیات اظهار کرد: از آیین مربوط به باران و افسانه باران داستان فوق العاده زیبای زرتشتی دیو اشتر را داریم. این آیین ها خصوصا آن ها که ساختار داستانی دارند، بیشتر مورد استقبال قرار گرفته اند و روی آن ها در اشکال گوناگون کار شده است.
او ادامه داد: مثلا اشی مشی که در اصل یک فولکلور و اسطوره است به آیین تولد انسان برمی شود، که این ها در عرصه بزرگسال هم به شکل رمان کار شده است. در مجموع، آیین ها به شکل های مختلف و در گونه های ادبی گوناگون تجلی پیدا می نمایند؛ چون هر کدام بافت خود را دارند، مثلا عمو زنجیرباف و اتل متل بافتی سوررئال دارند، یعنی آن هماهنگی ای را که در ریتم دویدم و دویدم می بینیم، در این ها نمی بینیم و بیشتر روایت هایی سوررئال هستند.
یوسفی سپس اعلام کرد: در متون کهن آیین های فراوانی برای آب و باران داریم، برای کشت و برداشت و انتظار برای رسیدن بهار نیز همین طور. این آیین ها اکثرا جنبه ملی و بعضا جنبه مذهبی دارند. (که ریشه های آن در آیین زرشت باقی مانده و هنوز هم زرتشتیان ایران این آیین ها را رعایت می نمایند) مثلا هفت سین داریم که به روایتی در ابتدا هفت شین بوده است. اما خاتمه، آیین تقدیر از بهار و تقدیر از زندگی گیاهی و تقدیر از طبیعت است که رسوم خودش را دارد و هنوز باقی مانده و ما آن ها را انجام می دهیم. یا آیین سیزده به در که مربوط به پیوند انسان با طبیعت است.
این نظریه پرداز ادبیات بچه ها و نوجوانان در خاتمه از بازگشت انسان به آیین ها پس از تغییرات به وجودآمده گفت: این آیین ها به لحاظ تاریخی به عصری می رسد که انسان خود را بخشی از طبیعت می دانست، تا این که انسان در دوران معاصر و مدرنیسم به این دریافت می رسد که طبیعت یک چیز و انسان یک چیز است، این فاصله به تدریج با آمدن مدرنیسم ایجاد می شود اما در دوران معاصر این تفکر به نقد کشیده شده و گویا انسان همزاد بودن با طبیعت را بیشتر دوست دارد، برای همین این همه جنبش های حفظ محیط زیست به صورت جهانی به وجود آمده؛ انسان دارد آن تبارشناسی خود را بازخوانی می نماید و دوباره آن رویکرد را پیدا می نماید و خودبه خود دوباره به سمت آیین ها می رود.
منبع: خبرگزاری ایسنا